پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 119673
بسيجي ايده‌آل در نگاه رهبر انقلاب کيست؟
تاریخ انتشار : 1393/09/11
نمایش : 1258
در حوادث گوناگون، از وقوع بلاياي طبيعي تا تحولات سياسي - اجتماعي و آباداني مناطق محروم همواره در لحظات حساس نظام يک نام براي نجات کشور بر زبان‌ها مي‌آيد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، به نقل از مشرق نيوز: بسيج که از رويش‌هاي انقلاب اسلامي است، در حوادث و وضعيت‌هاي مختلف پس از انقلاب اسلامي نقش چشمگيري داشته، از اين رو مورد توجه بسياري از محافل داخلي و خارجي قرار گرفته است و بارها تحسين همگان را برانگيخته است. در اين ميان گروهي نيز انتقادات خود را متوجه اين جوانه جوان مي‌کنند. بر هر عقل سليمي پُرواضح است که توجه به نقد ديگران (حتي اگر از روي عناد باشد) و پاسخگويي به آن،‌ شايد راهي به سوي رشد بيشتر و ترسيم آينده‌اي روشن‌تر بگشايد؛ چه برسد که طبيعتاً همه انتقادات بر اثر بغض نيست.

و باز هم بر هر عقل سليمي پُرواضح است که به جز اهل بيت عليهم‌السلام و انبيا و اولياي مقرب خدا، کسي مصون از خطا و اشتباه نيست. از اين رو کسي جز ايشان نمي‌تواند خود را از بند پاسخگويي برهاند. با توجه به آنچه گفته شد تصميم گرفتيم به يکي از مهمترين انتقاداتي که برخي بر نيروي مقاومت بسيج مستضعفين وارد مي‌کنند، پاسخ گوييم و بر اساس ايده‌هاي برجسته رهبر معظم انقلاب که مقتداي بسيجيان‌اند،‌ توجه ناقدين و بسيجيان را به ابعاد اين بحث جلب کنيم. آن انتقاد چيزي نيست جز آنچه که منتقدين به بسيج، افراطي‌گري و تندروي مي‌خوانند. اين اتهام را همچنين از آن رو برگزيديم که شعار دولت يازدهم يعني اعتدال، مباحث زيادي را از شروع مبارزات انتخاباتي تا کنون در زمينه چيستي اعتدال و افراط برانگيخته است.

 
بسيج و اتهام افراطي‌گري


بنيان نهال شگفتي‌سازِ بسيج را امام (ره) گذاشت؛ و اُمتي که سال ۴۲ در گهواره بود

چه کساني به بسيج اتهام افراطي‌گري مي‌زنند و چرا؟

اين اتهام چيز جديدي نيست و از ابتداي انقلاب به بسياري از نهادها از جمله کميته‌هاي انقلاب اسلامي يا برخي مسئولين حوزه قضا مانند حجت‌الاسلام خلخالي داده مي‌شد. اما پس از گسترش بسيج و همچنين ايفاي نقش انقلابي آن در حوادثي چون تير ۱۳۷۸ و اغتشاشات سال ۱۳۸۸، انگشت اتهام به سمت بسيج نيز گرفته شد.

در ميان مبارزه برخي جريانات سياسي از سال ۸۸ تا ۹۲ و همچنين اوج‌گيري مسأله هسته‌اي، بسياري از جريانات سياسي اعتدالي يا اصلاح‌طلب يا سياستمداران مستقل، با توجه به اينکه به رويکرد انقلابي بسياري از وزرا و دکتر سعيد جليلي در سياست داخلي و خارجي انتقاد داشتند، به بررسي اثرات روحيه انقلابي در ميان جريانات سياسي پرداخته و افراطي‌گري را يکي از شاخصه‌هاي گروه‌هايي چون «جبهه پايداري انقلاب اسلامي» و مانند آن دانستند. از آنجا که بسيجيان به ويژه بسيج دانشجويي علناً از سياست‌هاي انقلابي در عرصه داخلي و خارجي حمايت کرده‌اند (با وجود انتقاداتي که در اين زمينه داشته‌اند)، طبيعتاً يک روي اين انتقادات به سمت بسيج و جوانان انقلابي بود.

پس از روي‌کارآمدن دولت يازدهم که شعار اصلي آن، اعتدال بود، طبيعتاً‌ منتقدان سياست‌هاي دولت که بسياري از بسيجيان را نيز شامل مي‌شد،‌ به نقطه مقابلِ اعتدال، يعني افراط منتسب شدند. براي مثال در جريان رأي اعتماد به وزراي پيشنهادي رئيس‌جمهور براي برعهده‌گرفتن وزرات علوم پس از استيضاح فرجي دانا، بارها در رسانه‌ها و حتي ميان برخي نمايندگان، اتهام افراطي‌گري به مخالفان نامزد‌ها داده شد در حالي که آنها خود را از اين اتهام مبرا دانسته و جلوگيري از ايجاد تنش‌هاي سياسي در دانشگاه‌ها را يکي از مهمترين علل مخالفت خود عنوان کردند.
بسيج و اتهام افراطي‌گري



نيروي عظيم بسيج، هم تحسين بسياري از صاحب‌نظران را برانگيخته است و هم انتقاد دلسوزانه يا مغرضانه برخي ديگر را

يکي از منتقدان مطرح در اين زمينه، حجت‌الاسلام هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت بوده و هست. وي در مردادماه ۱۳۹۲ در تحسين واقع‌گرايي اسلامي و رد افراطي‌گري گفت:«شعارهاي بلند و عمل هاي کوچک مهم ترين شاخص جريانهاي تندرو است ولي جامعه هم به طرف اعتدال بيشتر خواهد رفت. مردم در حال تحصيل هستند. دانش و اطلاعات آنها زياد مي‌شود. کارهاي شعاري از اين نوع، اينکه انبوه توده‌ها را براي يک هدف خاص به صورت موجي بسيج کنند، در آينده سخت مي‌شود. مبناي جامعه آينده ايران اسلامي گردش صحيح‌تر و شفاف‌تر اطلاعات با هدف اقناع حداکثري مردم خواهد بود.» وي تشکيل مجمع‌ تشخيص مصلحت نظام و پذيرش قطعنامه ۵۹۸ را مصداق بارز رويکرد واقع‌گرايانه امام خميني (ره) دانست، اصل اسلام را نيز به دليل توجه به فطرت انسان و پذيرش نسخ احکام با توجه به شرايط روز، واقع‌گرا معرفي کرد و افزود:«آرمانگرايي محض و خالي از واقع گرايي ممکن است هر بلايي را بر سر کشور بياورد، هيچگاه در تاريخ اسلام پيروزي و پيشرفتي حاصل نشده جز با اعتدال و واقع گرايي اسلامي و از افراطي‌گري نيز هيچگاه خير و برکتي حاصل نشده و نخواهد شد.» هدف ما از آوردن اين جملات، حمايت يا رد ايشان نيست بلکه نقل قولي آورديم از يک منتقد برجسته نسبت به سياست‌هاي مورد حمايت عمده بسيجيان تا مشخص شود چرا از نگاه برخي منتقدان، اتهام افراطي‌گري با بسيج پيوند مي‌يابد. بدون فهم اين ارتباط از زبان منتقدان،‌ نمي‌توانيم در مقام پاسخ‌گويي منصفانه برآييم.

بسياري از مسئولان بسيج، به دفاع از آن در برابر اين اتهام پرداخته‌اند. در يکي از آخرين موارد، محمد ودود حيدري رئيس بسيج دانشجويي، شهريورماه سال جاري در اروميه و در اختتاميه دوره خط امام استاني در جمع دانشجويان بسيجي شرکت‌کننده در دوره خط امام گفت: «ما از خط امام و منش حضرت امام (ره) ياد گرفته‌ايم که انقلابي باشيم بدون اينکه دچار افراط شويم.» در واقع در نگاه وي، انقلابي‌بودن امري تحسين برانگيز است اما ضرورتاً به معناي افراطي‌گري نيست. يعني يک انقلابي، ممکن است به اشتباه، افراطي باشد اما اگر رويه و سخنان امام را مد نظر قرار دهد، هرگز به افراط کشيده نمي‌شود.

لازم به ذکر است که افراطي‌گري، نسبتي نيست که فقط به بسيجيان داده شود. براي مثال در حين برگزاري جلسه‌اي در تجليل از شهداي هسته‌اي با حضور دکتر سعيد جليلي در روز ۲۵ فرورين ماه سال جاري در سال آمفي‌تئاتر دانشگاه اميرکبير، عده‌اي از مخالفان مواضع سياسي بسيج با ورود به مراسم به ايجاد تشنج پرداختند. بسيج دانشجويي دانشگاه اميرکبير نيز با صدور بيانيه‌اي آنان را به افراطي‌گري منتسب کرد و اضافه کرد:«تا کي بسيج دانشجويي که همواره تبعيت از قوانين و مقررات دانشگاه را سرلوحه فعاليت ها و برنامه هاي خود قرار داده است، بايد در مقابل اهمال کاري و سستي مسئولين امر، با سعه صدر برخورد کرده، و از حق خود براي برقراري نظم برنامه هايش و برخورد با اين خاطيان ، محروم بماند؟!... تا کي بايد اين عده ي افراطي که حد و مرزي قانوني و اخلاقي نيز براي خود متصور نيستند نه تنها فضاي علمي دانشگاه را به سمت تشنج و آشوب و مسائل پوچ سوق دهند بلکه عرصه را جهت فعاليت سياسي سالم و مفيد براي جامعه دانشگاهي تنگ کنند؟!»


 
بسيج و اتهام افراطي‌گري

رعايت اخلاق و توجه به عرصه‌هاي جديدي چون جهاد علمي، همواره مورد تأکيد رهبر انقلاب در ديدار نيروهاي بسيجي بوده و هست

افراط‌گراي واقعي کيست؟

حقيقت آن است که افراط‌گراي واقعي را بايد در ميان گروه‌‌هاي تکفيري جست. به بيان ديگر، جايگاه صحيح گفتمان انقلاب اسلامي، موضعي ميانه، بين افراط‌گرايي گروه‌هاي تکفيري و غرب‌گرايي احزاب لائيک است آنچه رهبر انقلاب در نمازجمعه معروف در سالگرد آغاز بيداري اسلامي مطرح ساختند: «تعريفها بايد بازخواني و اصلاح شوند. دو الگوي «اسلام تکفيري» و «اسلام لائيک» از سوي غرب به شما پيشنهاد شده و خواهد شد تا الگوي «اسلام اصولگراي معتدل و عقلاني» در ميان انقلابهاي منطقه تقويت نشود. کلمات را دوباره و بدقت تعريف کنيد.» البته رگه‌هايي از هر دو گروه در کشورهاي مختلف اسلامي يافت مي‌شود، اما اين دليل نمي‌شود که بدون دقت و انصاف، کل يک نهاد يا جريان را به افراطي‌گري يا غرب‌گرايي متهم کنيم.

آنچه واضح است جريان اصلي در ميان گروه‌هاي تکفيري، يک جريان افراط‌گرا است که بدون توجه به انسانيت، انسان مي‌کشد، بدون توجه به اسلام، مسلمانان را تکفير مي‌کند و بدون استناد به هيچ منطقي، قوانين بين‌المللي را زير پا مي‌گذارد. اين گروه هم‌اکنون در بسياري از کشورهاي منطقه به ويژه عربستان،‌عراق و سوريه فعال است و حتي از شهروندان کشورهاي اروپايي عضو مي‌گيرد. چنين فعاليت‌هايي با هيچ کدام از گروه‌هاي فعلي در داخل ايران قابل مقايسه نيست و ايراد اتهام افراطي‌گري، به صورت همزمان به گروه‌هاي تکفيري و به برخي گروه‌ها و نهادها در ايران، بي‌انصافي محض است.

رهنمودهاي رهبر انقلاب براي رفتار سياسي نيروهاي انقلابي

طبيعتاً در ميان هر گروهي ممکن است رويه‌هاي مختلفي وجود داشته باشد زيرا همه اعضاي آن مانند هم نيستند و نمي‌توانند باشند. بسيج و بسيجيان هم به همين صورت است و نمي‌توان يک فرد و بخشي از بسيجيان را ملاک «بسيجي» گرفت و با توجه به آن فرد يا افراد بگوييم بسيجي، افراطي هست يا نه. از اين رو ديديم بهترين تصوير از ويژگي‌هاي بسيجي واقعي را در ميان سخنان مقتداي بسيجيان مي‌توان يافت. آنچه در ذيل مي‌آيد، آن بخش از رهنمودهاي رهبري خطاب به عموم نيروهاي انقلابي (از جمله بسيجيان) است که مرتبط با اين اتهام است و بسيجيان را از نزديک‌شدن به افراط‌گرايي برحذر مي‌دارد.

حفظ آرمان‌گرايي در عين واقع‌گرايي و مصلحت‌گرايي

رهبر انقلاب در ديدار دانشجويي مرداد ۱۳۹۱ پيرامون چگونگي جمع ميان واقع‌گرايي با آرمان‌گرايي، به جنگ ۲۲ روزه غزه و درخواست برخي دانشجويان براي اعزام به منطقه جنگي اشاره کرده و فرمودند:

«اينجا بين آرمان‌گرائي و بين آن واقعيت و دستوري که حالا از قول رهبري نقل کردند، که نبايد برويد غزه، يک تعارضي درذهن اين جوان به وجود ميآيد. نه، هيچ تعارضي وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبي است؛ اما تصميمي که بر اساس يک احساس گرفته بشود، يک مطالعه‌ي دقيق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصميم، لزوماً تصميم درستي نيست. گاهي اوقات تصميم، تصميم غلطي است.

بنابراين آرمان‌گرائي به‌هيچ‌وجه به معناي در همه‌ي زمينه‌ها پرخاشگري کردن، برخي از واقعيات لازم و مصلحت‌هاي لازم را نديده گرفتن، نيست.»
بسيج و اتهام افراطي‌گري



بسيجي‌بودن، ضرورتاً مساوي با کار نظامي نيست. حوزه‌هاي متعددي براي فعاليت بسيجيان وجود دارد که هر کس با دو معيار احساس مسئوليت ديني و بصيرت به زمانه در آنها فعاليت کند، بسيجي است


ايشان پيرامون مصلحت‌گرايي در عين حفظ آرمان‌ها و پايبندي به حقايق اضافه کردند: «مصلحت هم شده يک اسم منفور؛ آقا مصلحت‌گرائي ميکنند! خب، اصلاً بايد ملاحظه‌ي مصلحت بشود. هيچ وقت نبايد گفت که آقا حقيقت با مصلحت هميشه منافات دارد؛ نه، خود حقيقت يکي از مصلحتهاست، خود مصلحت هم يکي از حقايق است. اگر مصلحت‌انديشىِ درست باشد، بايد رعايت مصلحت را کرد؛ چرا نبايد رعايت مصلحت را کرد؟ بايد مصالح را ديد.

فرض بفرمائيد از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سياسي بلوک مثلاً طاغوت و مجموعه‌هاي استبدادىِ ديکتاتوري، معلوم است که ما مخالفيم، همراهي هم نميکنيم، کمک هم نميکنيم - «قد کانت لکم اسوة حسنة في ابراهيم والذين معه اذ قالوا لقومهم انا برءاء منکم و مما تعبدون من دون الله کفرنا بکم و بدا بيننا و بينکم العداوة و البغضاة ابداً حتي تؤمنوا بالله وحده» - معلوم است که موضع ما نسبت به برخي از جهات سياسي‌اي که امروز در دنيا وجود دارند يا در منطقه وجود دارند، موضع روشني است؛ اما اين به هيچ وجه به معناي نفي کار ديپلماسىِ سنتىِ متعارف نيست؛ اين را توجه داشته باشيد. يعني کار ديپلماسي به جاي خودش بايد انجام بگيرد، منتها جهت‌گيري، اين جهت‌گيري است. کمااينکه دشمنان ما هم همين جور عمل ميکنند. دشمنان ما هم در عمل دشمني‌شان را ميکنند، اما تعارفات ديپلماسي را هم انجام ميدهند. البته ما هم به آن تعارف ديپلماسي گول نميخوريم؛ ميفهميم پشتش چيست. بنابراين بايد به معنا و عمق آرمان‌گرائي توجه شود. پس به طور خلاصه، آرمان‌گرائي يعني پايبندي به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثيرگذاري و تأثيرناپذيري از جهت مخالف و جبهه‌ي مخالف.»

ايشان رعايت مصالح مديريتي کشور را يکي از مصالح مهم خواندند و افزودند:«هيچ منافاتي وجود ندارد بين انجام دادن وظائفي که جواني و آرمان‌گرائي به انسان ديکته ميکند، و بين ملاحظه‌ي مصالح مديريتي کشور، ملاحظه‌ي قانون، ملاحظه‌ي تدبير و درايت مديريتي در کشور. يعني ميتوان آرمان‌گرا بود، به احساسات جواني هم پاسخ داد و بر طبق اقتضاي جواني و آرمان‌گرائي عمل کرد؛ در عين حال جوري هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مديريتي کشور تعارض و اصطکاکي نداشته باشد.»



کنترل احساس و احتراز از خشونت

رهبر انقلاب در ديدار مردم قم در دي‌‌ماه ۱۳۸۸ پيرامون برخي اقدامات نيروهاي انقلابي در سراسر کشور پس از بي‌حرمتي فتنه گران در روز عاشورا و ماه‌هاي منتهي به آن فرمودند: «يک نکته را هم به جوانان عزيز انقلابي، به فرزندان عزيز انقلابي خودم، به فرزندان بسيجي - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بيگانگان از ايمان ديني به گوششان ميخورد يا با چشمشان ميبينند، عصباني هستند؛ وقتي مي بينند روز عاشورا چگونه يک عده‌‌‌‌اي حرمت عاشورا را هتک ميکنند، حرمت امام حسين را هتک ميکنند، حرمت عزاداران حسيني را هتک ميکنند، دلهاشان به درد ميآيد، سينه‌‌‌‌‌هاشان پر ميشود از خشم؛ البته خوب، طبيعي هم هست، حق هم دارند؛ ولي ميخواهم عرض بکنم جوانهاي عزيز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بي رويه‌‌‌اي، کمک به دشمن است. اينجا جوانها تلفن ميکنند - ميفهمم من، ميخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه ميکنند، هر روز مي آورند، من نگاه ميکنم - مي بينم همين طور جوانها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصباني؛ گاهي هم از بنده گله ميکنند که چرا فلاني صبر ميکند؟ چرا فلاني ملاحظه ميکند؟ من عرض ميکنم؛ در شرائطي که دشمن با همه‌‌‌ي وجود، با همه‌‌‌‌ي امکاناتِ خود درصدد طراحي يک فتنه است و ميخواهد يک بازي خطرناکي را شروع کند، بايد مراقبت کرد او را در آن بازي کمک نکرد. خيلي بايد با احتياط و تدبير و در وقت خودش با قاطعيت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاي مسئولي وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هيچگونه تخطي از قانون، بايستي مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگيرد؛ اما ورود افرادي که شأن قانوني و سمت قانوني و وظيفه ي قانوني و مسئوليت قانوني ندارند، قضايا را خراب ميکند. خداي متعال به ما دستور داده است: «و لايجرمنّکم شنئان قوم علي ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوي». بله، يک عده‌‌‌‌اي دشمني ميکنند، يک عده‌‌‌‌اي خباثت به خرج ميدهند، يک عده اي از خباثت‌‌‌کنندگان پشتيباني ميکنند - اينها هست - اما بايد مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخي از قضايا بشود، بيگناهاني که از آنها بيزار هم هستند، لگدمال ميشوند؛ اين نبايد اتفاق بيفتد. من برحذر ميدارم جوانهاي عزيز را، فرزندان عزيز انقلابىِ خودم را از اينکه يک حرکتي را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چيز بر روال قانون.»


افراط‌گراي واقعي را بايد در ميان گروه‌هاي تکفيري جست که نه انسانيت، نه اسلام و نه قانون جلودارشان نيست، گر چه نام زيباي خدا و پيامبر خدا را مي‌برند!

ايشان پيشتر نيز در پي وقايع تير ۷۸ و حمله به خوابگاه دانشجويي،‌ خطاب به دانشجويان فرمودند:«يک حرف هم به شما جوانان عرض ميکنم. جوانان عزيز! شما اميدهاي انقلاب و اسلاميد. رفتار شما ميتواند اين مملکت را در جهت شکوفايي، با سرعت به پيش ببرد. وقتي جوان مملکت هوشيارانه، با تدبير، با حلم و با توجه به موقعيّتها، حرف بزند و تصميم بگيرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتي هيجانات کور، پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها گفته‌ام، باز هم تکرار مي‌کنم؛ من معتقدم که جوان مملکت بايستي در همه ميدانها حضور و آمادگي داشته باشد؛ منتها با انضباط. اين‌گونه حرکاتي که ملاحظه شد کساني به دانشگاه حمله کنند، ناشي از بي‌انضباطي است؛ با هر نامي انجام گيرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دين هم انجام گيرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولايت هم انجام گيرد، غلط است. مگر من بارها نگفته‌ام در اجتماعات کساني که مخالفند، هيچ کس نبايد رفتار خشونت‌آميز داشته باشد؛ چون اين، دشمن را خوشحال ميکند. بارها ما اين حرف را گفتيم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نميکنند؟! حتّي اگر يک حرفي که خون شما را به جوش ميآورد به زبان آورند - مثلاً فرض کنيد اهانت به رهبري کردند - باز هم بايد صبر و سکوت کنيد. اگر عکس مرا هم آتش زدند و يا پاره کردند، بايد سکوت کنيد. نيرويتان را براي آن روزي که کشور به آن نيازمند است، براي آن روزي که نيروي جوان و مؤمن و حزب‌الّلهي بايد در مقابله با دشمن بايستد، حفظ کنيد، والاّ حالا فرض کنيم يک جوان، يا يک دانشجوي فريب‌خورده‌اي هم حرفي زد و کاري کرد؛ چه اشکالي دارد؟ من از او صرف‌نظر ميکنم.»

يکي از آخرين مواضع ايشان پيرامون لزوم احتراز از پرخاشگري در عين حفظ آرمان‌گرايي در نيروهاي انقلابي به ديدار دانشجويي مرداد ۱۳۹۱ بر مي گردد که فرمودند:«آرمان‌گرائي را با پرخاشگري اشتباه نکنيم؛ تصور نکنيم که هر کس آرمان‌گراتر است، پرخاشگرتر و دعواکن‌تر است؛ نه. ميتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعين‌حال پرخاشگر هم نبود. در آيه‌ي شريفه ميفرمايد: «اشداء علي الکفار». «اشداء» جمع «شديد» است. شديد يعني سخت، سخت يعني نفوذناپذير. هر جسمي که سخت‌تر باشد، وقتي با جسم ديگري اصطکاک پيدا کرد، در آن جسم ديگر اثر ميگذارد، اما از آن جسم اثر نميپذيرد. همه‌مان اينجوري باشيم؛ اشداء باشيم. اما شديد بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معناي دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نيست. گاهي اوقات انسان احساساتش غلبه ميکند و ميخواهد يک کاري را انجام بدهد. اين دوره‌ي احساسات شما، دوره‌ي جواني است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از اين، همين دوره‌ها را گذرانديم. يک مدتي جوان بوديم، جوان پراحساساتي هم بوديم؛ ميدانيم اين دوره چه جوري است. ببينيد، يک جاهائي احساساتي وجود دارد که اين احساسات بايد کنترل شود.»


شور آرمانگرايانه و فداکاري بسيجيان در استمرار گفتمان انقلاب اسلامي قابل ستايش است، امري که به نظر رهبر انقلاب، منافاتي با واقع‌گرايي و مصلحت‌گرايي ندارد

رعايت قانون و عمل منطقي

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي خطاب به دانشجويان دانشگاه امام صادق عليه‌السلام در تيرماه ۱۳۸۴ در مورد اصطلاح بسيجي بي‌ترمز فرمودند:«بسيج مظهر ارزش‌هاي فعال و زنده‌ي يک جوان مؤمن است؛ يکي‌اش هم انضباط است. اين‌که شنيده‌ايد در جنگ مي‌گفتند بسيجي بي‌ترمز است، اين يک معنا و حرف ديگري داشت؛ اينها خوب عاشق شهادت بودند و پا بر زمين ميکوبيدند. همين شهيد عزيزمان، احمد کاظمي را من در جبهه ديده بودم؛ آن‌چنان اقتداري داشت که اشاره ميکرد، بسيجيها حرفش را گوش ميکردند. اين‌طور نيست که بسيجي که عاشق است، مجاز باشد برخلاف امر فرمانده و برخلاف انضباط سازماني و انضباط عملي در محيط زندگي، يک حرکت بي‌انضباطي انجام بدهد؛ به‌خصوص که دانشجو و شما دانشجوها. ما براي شماها خيلي قيمت قائليم.»

ايشان همچنين در ديدار مردم در ابتداي سال ۹۱ در مشهد پيرامون برخي اظهار نظرهاي تند عليه مقامات کشور در فضاي مجازي فرمودند:«من همه‌ي جوانهاي غيور کشور را، جوانهاي مؤمنِ انقلابي کشور را فرزندان خودم ميدانم و پشت سر آنها قرار ميگيرم؛ من از جوانان انقلابي و مؤمن و غيور حمايت ميکنم؛ منتها همه را توصيه ميکنم به اين که در رفتار خود، با اخلاق اسلامي رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه بايد قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهوري اسلامي است.»



محدودنکردن خود به کار نظامي

ايشان در ۶ آذر ۱۳۹۳ در ديدار با بسيجيان و مجمع عالي بسيج ضمن اشاره به عرصه‌هاي گوناگون فعاليت بسيجي فرمودند:«ايه‌ى فکرى، در درجه‌ى اوّل، آن احساس مسئوليّت است که اين عقبه‌ى فکرىِ بسيار مستحکمى است براى شما که ميخواهيد در عرصه‌ى بسيج حرکت بکنيد، و شرط لازم که پايه‌ى دوّم محسوب ميشود، بصيرت است؛ از اين دو چيز يک لحظه نبايد غفلت کرد. آن احساس مسئوليّت - يعنى براى خدا، صَبراً وَ احتِساباً؛ پروردگارا، من اين کشف علمى را مي‌کنم، اين مطالعه را مي‌کنم، اين کار هنرى را خلق مي‌کنم، اين مبارزه را مي‌کنم، اين عمل اقتصادى را انجام مي‌دهم، اين کمک را به زيد مي‌کنم، اين مبارزه را با عَمرو مي‌کنم، براى تو؛ چون از من مسئوليّت خواسته‌اى - اين احساس مسئوليّت و احساس تعهّد الهى؛ بعد هم آگاهى: بدانيم کجا هستيم، جاى ما کجا است، جاى دشمن کجا است، دشمن کيست، با دشمن با چه سلاحى بايد مبارزه کرد. اين هم رکن دوّم. با اين نگاه، هم دايره‌ى بسيجيان مشخّص مي‌شود، هم عرصه‌هاى فعّاليّت بسيج روشن مي‌شود.» بنابر اين از نظر ايشان اگر روزي بسيج نظامي مهمترين نيروي بسيج بود، اما امروزه کشور براي مبارزه با دشمنان و پيشبرد اهداف انقلاب به سلاح‌هاي جديد در عرصه‌هاي جديد نياز دارد و بنابر اين اگر يک بسيجي خود را به عرصه‌ نظامي محدود کند، زمانه خود را نشناخته است.

جنگ ۲۲ روزه غزه، احساس جوانان انقلابي را به خروش آورد تا جايي که بخشي از آنها با تحصن در فرودگاه، خواستار اعزام به مناطق جنگي شدند

احساسي عمل نکردن در برخورد با جريان‌هاي سياسي

رهبري بارها به لزوم افزايش بصيرت در همه نيروها اشاره کردند و از افراط در ستايش يا رد گروه‌هاي سياسي و سياستمداران بر حذر داشته‌اند. ايشان خطاب به دانشجويان پيرامون تجمع در مقابل مجلس پس از مصوبه‌اي پيرامون دانشگاه آزاد، فرمودند:«بحث تجمع در برابر مجلس را مطرح کرديد، که من البته در آن مورد هيچ اظهار نظري نميکنم؛ فقط همين قدر به شما بگويم که شما همه‌اش گله داريد که چرا مسئولين نقدپذير نيستند؛ خوب، شما هم نقدپذير باشيد! نقدپذيري که فقط مخصوص مسئولين نيست؛ خوب، بالاخره اگر بر دانشجو هم نقدي وارد است، بايد نقدپذيري کند. جمعيت زيادي آمدند در مقابل مجلس جمع شدند، شعارهائي هم دادند، شعارهايشان هم بد نبود، يک گروهي هم آن وسط شعارهاي تند دادند. البته من نمي‌گويم آنها آدمهاي بدي‌اند، نابابي‌اند؛ نه، بالاخره تندي کردند، جواني کردند؛ اما اگر شما هم معتقديد که اين شعارها افراطي بود، زيادي بود، حقش نبود، قبول کنيد. اينجور نباشد که بگوئيد بالاخره هرچه که گوشه‌ي قباي دانشجو را بگيرد - که دانشجوها قبا هم ندارند! - مورد اعتراض قرار بدهيم. ممکن است به شما هم نقدي وارد باشد؛ نقد را قبول کنيد.»



ايشان همچنين در جريان شعارهاي اعتراضي به حجت‌الاسلام سيد حسن خميني در خرداد ۱۳۸۹ که مانع از سخنراني وي شد، با معانقه وي در مقابل چشم مردم عملاً چنين برخوردي با سياستمداران و اشخاص را نهي کردند. ايشان بعدها در ديدار مردم آذربايجان با اشاره به اين واقعه و همچنين برهم‌خوردن سخنراني دکتر علي لاريجاني در قم توسط نيروهايي که خود را انقلابي معرفي مي‌کردند، صراحتاً فرمودند:«اينکه شما يک نفر را به عنوان ضد ولايت، ضد بصيرت، ضد چه، مشخص کنيد، بعد يک عده‌اي راه بيفتند عليه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با اين کارها هم مخالفم؛ اين را من صريح بگويم. اين کارهائي که در قم اتفاق افتاد، بنده با اينجور کارها مخالفم. آن کارهائي که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اينجور کارها مخالفم. بارها به مسئولين و کساني که ميتوانند جلوي اين چيزها را بگيرند، تذکر داده‌ام. آن کساني که اين کارها را ميکنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهي و مؤمنند، خب نکنند. مي‌بينيد که تشخيص ما اين است که اين کارها به ضرر کشور است، اين کارها به نفع نيست. با احساساتشان راه بيفتند اينجا، آنجا، عليه اين شعار بدهند، عليه آن شعار بدهند؛ اين شعاردادن‌ها کاري از پيش نميبرد. اين خشمها را، اين احساسات را براي جاي لازم نگه داريد. در دوران دفاع مقدس اگر بسيجيها مي‌خواستند همين طور بروند يک جائي، طبق ميل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در ميآمد. نظمي لازم است، انضباطي لازم است، مراعاتي لازم است. اگر چنانچه به اين حرفها اعتنائي ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کساني که به اين حرفها اعتناء دارند و مقيدند که برخلاف موازين شرع حرکت نکنند، بايد مراقبت کنند، از اين کارها نکنند»


خواهران بسيجي از زمان تشکيل اين نيروي فداکار، پا به پاي برادران پيش آمده‌اند

امکان وجود اختلاف نظر با رهبري

رهبري با روحيه‌اي آزادمنشانه و دانش‌دوست، در پاسخ به پرسش رئيس بسيج دانشگاه امام صاق عليه‌السلام در ديدار به دانشجويان اين دانشگاه در تيرماه ۱۳۸۴ فرمودند:«اين سؤال که ما چه بکنيم يا اين سؤال که اگر نتيجه‌ي تحقيقات ما با نظر رهبري مخالف درآمد، چه کار کنيم؟ اينها به نظر من سؤالات خيلي اصولي و منطقي نيست. شما مأمور به پژوهشيد، شما مأموريد به اين‌که فکر و کار کنيد، نتيجه به دست آوريد و آن نتيجه‌ي شما را رهبري و غيررهبري به عنوان دستاوردهاي علمي بگيرند و براساس آن، براي کشور برنامه‌ريزي کنند. تحقيق علمي، شأن و خصوصيتش، آزادي است؛ منتها عقلايي؛ بي‌انضباط نباشد.»

اين سخن رهبري بدان معنا است که اگر پژوهشي بر مبناي روش‌هاي معتبر علمي و مبتني بر رويکردي مستقل و دلسوزانه ‌انجام شده باشد، طبيعي است مخالفت نتايج آن با نظر رهبري هيچ اشکالي ندارد. حتي ايشان متواضعانه اظهار فرموده‌اند من بايد از پژوهش شما دانشجويان بهره گيرم.

ايشان همچنين در ديدار نمايندگان مجلس هفتم به مطلبي پيرامون تعبير «ذوب در ولايت» اشاره کردند که آن روزها بحثي را ميان چند تن از نمايندگان برانگيخته بود. ايشان در اين باره فرمودند: «بنده نميفهمم معناي ذوب در ولايت را. ذوب در ولايت يعني چه؟ بايد ذوب در اسلام شد. خود ولايت هم ذوب در اسلام است. روزي که شهيد صدر گفت «در امام خميني ذوب شويد؛ همچنان‌که او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسي بود، نه جمهوري اسلامي بود، نه نظامي بود، نه دستگاهي بود. در صحنه‌ي آشفته‌ي هويت‌ها و جريان‌ها و خطوط مختلف، يک قامتِ برافراشته و يک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهيد صدر مي‌گفت در او ذوب شويد. راست هم ميگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز اين‌طوري نيست. ذوب در رهبري، ذوب در شخص است؛ اين اصلاً معنا ندارد. رهبري مگر کيست؟ رهبري هم بايد ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبري در سايه‌ي اين است که او ذوب در اسلام و ذوب در همين هدفها بشود؛ پايش را يک قدم کج بگذارد، ساقط ميشود. هيچ‌کس در شخص و در جهت ذوب نميشود؛ در آن هدف‌ها بايد ذوب شد؛ در اسلام بايد ذوب شد؛ در اهداف والاي اسلامي - که خداي متعال براي ما معين کرده - بايد ذوب شد؛ در واقع در ملت بايد ذوب شد.»

بنابر اين ايشان آزادمنشانه و به صراحت اعلام کرده‌آند که شما بايد ذوب در اسلام شويد و نبايد صرفاً رفتار و نظرات رهبري را ملاک اسلام بدانيد. با اين حال طبيعي است اختلاف نظري (و نه اختلاف عملي) با ولي فقيه، به هيچ وجه به معناي عدم التزام به اوامر و نواهي ايشان نيست. همچنين اين به معناي امکان رواج نقد رهبري در جامعه نيست، کما اينکه آيت‌الله العظمي خامنه‌اي نيز در ديدار سردبيران نشريات دانشجويي از اثرات منفي آن سخن گفتند.

آخرين موضع‌گيري ايشان در اين باره به ديدار دانشجويي مرداد ۱۳۹۱ برمي‌گردد که ايشان فرمودند: «گفته شد که بعضيها نظرات کارشناسي ميدهند، با نظر رهبري مخالف است، ميگويند آقا اين ضد ولايت است. من به شما عرض بکنم؛ هيچ نظر کارشناسي‌ا‌ي که مخالف با نظر اين حقير باشد، مخالفت با ولايت نيست؛ ديگر از اين واضح‌تر؟! نظر کارشناسي، نظر کارشناسي است. کار کارشناسي، کار علمي، کار دقيق به هر نتيجه‌اي که برسد، آن نتيجه براي کسي که آن کار علمي را قبول دارد، معتبر است؛ به هيچ وجه مخالفت با ولايت فقيه و نظام هم نيست. البته گاهي اوقات ميشود که اين حقير خودش در يک زمينه‌اي کارشناس است؛ بالاخره ما هم در يک بخش‌هائي يک مختصر کارشناسي‌اي داريم؛ اين نظر کارشناسي ممکن است در مقابل يک نظر کارشناسي ديگر قرار بگيرد؛ خيلي خوب، دو تا نظر است ديگر؛ کساني که مي‌خواهند انتخاب کنند، انتخاب کنند. در زمينه‌هاي فرهنگي، در زمينه‌هاي آموزشي - در بخش‌هاي مخصوصي - بالاخره ما يک مختصري سررشته داريم، يک قدري کار کرديم؛ اين ميشود نظر کارشناسي. به هر حال هيچگاه اعلام نظر کارشناسي و نظر علمي، معارضه و مبارزه و مخالفت و اعلام جدائي از رهبري و ولايت و اين حرفها به حساب نمي‌آيد و نبايد بيايد.»

به ويژه از زمان تصدي فرماندهي بسيج توسط سردار نقدي، اهتمام چشمگيري در نهادهاي بسيجي براي تقويت جهاد علمي و فرهنگي ديده مي‌شود

جذب حداکثري، افزايش خلوص خود و خودداري از حذف ديگران

در جريان چند انتخابات اخير، برخي از نيروهاي انقلابي و بسيجي سخن از لزوم انشعاب در ميان نيروهاي اصولگرا ميان نيروهاي خالص و غيرخالص با توجه به مواضع افراد در جريان فتنه ۱۳۸۸ مي‌زدند و اينکه تنها با افراد خاصي مي‌توان متحد شد. ايشان در لزوم تنگ‌نگرفتنِ دائره اصولگرايي و حذف عمده افراد از اين دائره، در ديدار دانشجويي مرداد ۱۳۸۹ فرمودند: «يک سؤال ديگر اين است که بعضي‌ها ميگويند وحدت، بعضي‌ها ميگويند خلوص؛ شما چه مي‌گوئيد؟ من مي‌گويم هر دو. خلوص که شما مطرح مي‌کنيد - که ما بايست از فرصت استفاده کنيم و حالا که غربال شد، يک عده‌اي را که ناخالصي دارند، از دائره خارج کنيم - چيزي نيست که با دعوا و کشمکش و گريبان اين و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بيايد؛ خلوص در يک مجموعه که اينجوري حاصل نمي‌شود؛ ما به اين، مأمور هم نيستيم. در صدر اسلام، خوب، با پيغمبر اکرم يک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّ‌بن‌کعب بود، عمار بود، کي بود، کي بود؛ اينها درجه‌ي اول و خالص‌ترين‌ها بودند؛ عده‌اي ديگر از اينها يک مقداري متوسط‌تر بودند؛ يک عده‌اي بودند که گاهي اوقات پيغمبر حتّي به اينها تشر هم مي‌زد. اگر فرض کنيد پيغمبر در همان جامعه‌ي چند هزار نفري - که کار خالص‌سازي خيلي آسانتر بود از يک جامعه‌ي هفتاد ميليوني کشور ما - ميخواست خالص‌سازي کند، چه کار مي‌کرد؟ چي برايش مي‌ماند؟ آن که يک گناهي کرده، بايد مي‌رفت؛ آن که يک تشري شنفته، بايد ميرفت؛ آن که در يک وقتي که نبايد از پيغمبر اجازه‌ي مرخصي بگيرد، اجازه‌ي مرخصي گرفته، بايد مي‌رفت؛ آن که زکاتش را يک خرده دير داده، بايد مي‌رفت؛ خوب، کسي نمي‌ماند. امروز هم همين جور است. اينجوري نيست که شما بيائيد افراد ضعاف‌الايمان را از دائره خارج کنيد، به بهانه‌ي اينکه مي‌خواهيم خالص کنيم؛ نه، شما هرچه مي‌توانيد، دائره‌ي خلّصين را توسعه بدهيد؛ کاري کنيد که افراد خالصي که ميتوانند جامعه‌ي شما را خالص کنند، در جامعه بيشتر شوند؛ اين خوب است. از خودتان شروع کنيد؛ دور و بر خودتان، خانواده‌ي خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بيرون از تشکل خودتان. هرچه ميتوانيد، در حوزه‌ي نفوذ تشکل خود، براي بالا آوردن ميزان خلوص‌هاي فردي و جمعي تلاش کنيد؛ که نتيجه‌ي آن، خلوص روزافزون جامعه‌ي شما خواهد شد. راه خالص کردن اين است.

وحدت هم که ما گفتيم - که بعد سؤالات ديگري هم در اين زمينه شده - منظور من اتحاد بر مبناي اصول است. بنابراين وحدت با کيست؟ با آن کسي که اين اصول را قبول دارد. به همان اندازه‌اي که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصليم؛ اين مي‌شود ولايت بين مؤمنين. آن کسي که اصول را قبول ندارد، نشان مي‌دهد که اصول را قبول ندارد يا تصريح ميکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از اين دائره خارج است. بنابراين با اين تفصيل و توضيحي که عرض شد، هم طرفدار وحدتيم، هم طرفدار خلوصيم.»



عدم افراط در رد و تأييد اشخاص

رهبري در ديدار طلاب حوزه در سفر استاني خود به قم فرمودند:‌ «ميخواهند فضاي انقلابي را بشکنند، روحاني انقلابي را منزوي کنند. تحقير بسيج، تحقير شهيد، تحقير شهادت، زير سؤال بردن جهاد طولاني اين مردم اگر خداي نکرده در گوشه و کنار حوزه به وجود بيايد، فاجعه است. بزرگان حوزه بايستي مواظب و مراقب باشند و مانع بشوند.»

ايشان سپس در مورد رفتار برخي طلاب با بزرگان حوزه اضافه کردند: «يک نکته هم خطاب به جوانان پرشور و انقلابي حوزه است، که متن حوزه غالباً همين جوان‌هاي پرشور و طلاب انقلابي هستند. عزيزان من! آينده مال شماهاست، اميد آينده‌ي کشور شماها هستيد؛ بايد خيلي مراقبت کنيد. درست است که جوان طلبه‌ي انقلابي اهل عمل است، اهل فعاليت است، اهل تسويف و امروز به فردا انداختن کار نيست، اما بايد مراقب باشد؛ نبادا حرکت انقلابي جوري باشد که بتوانند تهمت افراطيگري به او بزنند. از افراط و تفريط بايستي پرهيز کرد. جوان‌هاي انقلابي بدانند؛ همان طور که کناره‌گيري و سکوت و بي‌تفاوتي ضربه ميزند، زياده‌روي هم ضربه ميزند؛ مراقب باشيد زياده‌روي نشود. اگر آن چيزي که گزارش شده است که به بعضي از مقدسات حوزه، به بعضي از بزرگان حوزه، به بعضي از مراجع يک وقتي مثلاً اهانتي شده باشد، درست باشد، بدانيد اين قطعاً انحراف است، اين خطاست. اقتضاي انقلابي‌گري، اينها نيست. انقلابي بايد بصير باشد، بايد بينا باشد، بايد پيچيدگي‌هاي شرائط زمانه را درک کند. مسئله اينجور ساده نيست که يکي را رد کنيم، يکي را اثبات کنيم، يکي را قبول کنيم؛ اينجوري نمي‌شود.»

رهبر انقلاب در ديدار با نيروي زميني ارتش در ارديبهشت ۱۳۹۱ مطلبي را پيرامون شعار «جانم فداي رهبر» فرمودند که در واقع خطاب به همه نيروهاي انقلابي بود:«اوائل انقلاب، در يکي از اين کاخ‌هاي سلطنتي که يک بخشي از نيروي ارتش را آنجا براي پاسداري متمرکز کرده بودند، يک تابلوئي آن بالا زده بودند که مضمونش اين بود: ما - يعني ارتش - اصلاً براي حفظ جان اين طاغوت تشکيل شده‌ايم! خب، اين خيلي فاصله دارد با منافع ملي. اگر ما در دنيا ارتشي را پيدا کنيم که اعتقاداتش مثل اعتقادات مردم، احساساتش مثل احساسات مردم، خودش نه در خدمت اشخاص و افراد، بلکه در خدمت مردم و در خدمت منافع ملي به معناي حقيقي باشد، اين ارتش خيلي ارزش دارد؛ اين ارتش شمائيد. من مورد ديگري را واقعاً سراغ ندارم. حالا در اين کشورهائي که تازه انقلاب کرده‌اند، ببينيم چه به ثمر خواهد نشست و چه کار خواهند کرد؛ ولي تا الان من واقعاً چنين ارتشي سراغ ندارم؛ ارتشي که نه در خدمت قدرت‌طلبيهاي شخصي است، نه براي شخص مي‌ميرد. اين را من بايد تأکيد کنم؛ نه خدا راضي است، نه احکام اسلام اجازه ميدهد که ما بگوئيم ارتش ما، يا نيروهاي مسلح ما، يا عناصر ما، براي خاطر فلان آدم بميرند؛ نه. بله، براي خاطر اسلام، همه بميرند؛ فلان آدم هم براي خاطر اسلام بميرد. براي برافراشته نگهداشتن پرچم استقلال کشور - که کشور اسلامي است - همه آماده باشند براي مردن در اين راه؛ که اين مردن، اسمش شهادت است.»



رفتار بسيجي در عرصه فردي و اجتماعي ظرافت‌هاي ويژه‌اي مي‌طلبد که به زيبايي در سخنان رهبر انقلاب در آذر ۱۳۹۰ تشريح شد

جمع‌بندي

بسيج و بسيجي، روح بزرگي است که خود را وقف رشد اسلام و انقلاب در دوره‌اي کرده که سرگرمي‌هاي گوناگون با ظاهري جذاب در انتظار جوانان است. بدون شک يکي از محورهاي اصلي در تداوم گفتمان انقلاب اسلامي و جلوگيري از انحراف آن،‌ همين پديده مبارکي است که با انقلاب، متولد شده است، با دفاع مقدس رشد کرده است و برکات زيادي را پس از جنگ، نصيب ايران اسلامي کرده است. بسيج سازندگي و خدمت به مناطق محروم و حضور در لحظات حساس نظام را ملت ايران هرگز فراموش نخواهند کرد.

چنين نهالي که قد کشيده و روز به روز بر ثمرات آن افزوده مي‌شود، ناگزير آفات متعددي را به خود جلب مي‌کند و اين بر عهده باغبان است که آفاتش را زدوده و آن را مهياي فردا سازد. يکي از اين آفات، همان‌گونه که در بيانات رهبر انقلاب خوانديم و شنيده‌ايم،‌ امکان تندروي برخي افراد و جوانان پرشور در ميان نيروهاي انقلابي به ويژه در مواقع حساس است. قطعاً هيچ کس نبايد کل بسيج و نيروهاي انقلابي را به تندروي متهم سازد، اما اين واقعيت نيز درست است که خودِ نيروهاي بسيجي بايد با اطاعت از توصيه‌هاي مقتداي خود، بهانه به دست ديگران نداده و با گرايش‌هاي تندروانه ديگران همراهي نکنند، کمااينکه در عمده وقايع پس از انقلاب، همين‌گونه بوده است.



منابع:

http://rajanews.com/detail.asp?id=۱۸۷۱۱۰

http://www.yjc.ir/fa/news/۴۹۷۲۰۸۷

http://www.saat۲۴.com/fa/doc/news/۳۴۷۱۰

http://farsi.khamenei.ir


کد مطلب :590 پ
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html